خدایا قلب من غمگینه امشب
دلم چون لاله خونینه امشب
نمی دونم چرا دست زمونه
گل عمر منو می چینه امشب
دلم گنجینه غم های بسیار
وجودم خسته از تکرار و تکرار
دل من دیگه از جبر زمونه
شده از زندگی بیزارو بیزار
سهم من از شب
شاید
همان ستاره ای باشد
که همیشه پنهان است
همیشه
همیشه
همیشه
و یا به قول قاصدکها
ستاره ی من
همان است
که پیدا نیست